خون خورده اثری متفاوت از یزدانیخرم است که خواننده با مطالعهی آن در برهههای تاریخی مختلف غرق میشود و طعم عشق، آزادی و اسارت را میچشد.
کتاب خون خورده
نویسنده: مهدی یزدانی خرم
تعداد صفحات: ۲۷۱
کتاب خون خورده
کتاب خون خورده داستان از دست دادن و گم شدن است. داستان فراموش شدن برادران. داستان پنج برادر که هرکدام در شهری گم شده اند. مشهد، تهران، بیروت و آبادان شهرهایی هستند که در ابتدا از شنیدن نام هایشان ممکن است در ذهنتان پراکندکی مرور شود، اما زمانی این پراکندگی برایتان اوج زیبایی میشود که متوجه شوید تمام آن چیزهایی که در کتاب وجود دارد بسیار دقیق و حساب شده مهندسی شده است.
روابط، مکان ها، رخدادها و هرچیزی.
این کتاب رمانی منسجم و قوی با جزئیاتی دقیق است. داستان متلاشی شدن برادران سوخته ای که سرنوشتی عجیب و مهیب برای شان رقم می خورد و جسم هر کدام روایتی تلخ را پشت سر می گذارد. این کتاب تنها ماجرای برادران سوخته نیست. قصه ی ارواح و انسان هایی است که پیرامون زندگی چند برادر پرسه می زدند.
با بررسی آثار پیشین این نویسنده متوجه این مسئله می شویم که او پیچیدگی های لازم برای داستانش را همیشه حفظ می کند و برای ساده فهمی هیچ گاه مخاطب را در فهمیدن این پیچیدگی ها، ضعیف فرض نمی کند.
و برای همین است که آثار این نویسنده و به طور مشخص رمان خون خوره از پرفروش های رمان های ایرانی هستد.
رمان خون خورده به نوعی ادامه ی دو اثر قبلی نویسنده تحت عناوین «به گزارش هواشناسی فردا این خورشید لعنتی» و «سرخ سفید» محسوب می شود. اما این قصه نه گذشته را تکرار می کند و نه دنیایی آنچنان متفاوت دارد که مخاطب فاصله بگیرد. و بدون شک یکی از جدی ترین و بهترین رمان های فارسی سال های گذشته محسوب می شود.
تکه ای از کتاب
امروز شنبه بود… شنبهها همیشه شلوغتر بود سرش، چون پنجشنبه کار حضوری قبول نمیکرد و اعتقاد داشت مردهها روزهای شنبه از هر زمانی تنهاترند. محسن مفتاح برنامهی کاری روشنی داشت؛ پول میگرفت و سر قبور دعا میخواند. قرآن و مفاتیح. برای کار در خانه نمازهای قضا و البته روزههای ناگرفتهی دیگران را نیز میپذیرفت. این کاری بود خانوادگی، پدرش هم که دو سالی میشد رفته بود زیر خاک در ابن بابویه قرآن میخواند.
او را از بچگی برده بود با خودش پای قبور و همین بود که حسن کم و کیف کارشان را خانوادههای حسابی میدانستند و وقتی پدر مرد، پسر شد جانشینش. از دانشگاه یک سال مرخصی گرفت تا خودش را وفق بدهد با زندگی تازهاش. محسن مفتاح امروزی بود، ولی اعتقاد داشت مردهها منتظر کلماتاند برای آمرزش و برای راحتتر بودن. پدرش همیشه به او میگفت «کلمه آدم زنده رو سبک میکنه، چه برسه مرده رو.» و محسن شنبهها را گذاشته بود برای سر زدن به مشتریهایی که داشت در بهشت زهرا؛ مردههای همانهایی که معتقد بودند کلمه از راه دور به خوبی ادا کردنش از کنار گور پر از تن مرده اثر نمیکند، و سنگهایی که باید آب میخوردند و خشک میشدند در هوای آزاد.
خون خورده
شما می توانید هر کتاب و لوازم تحریری که می خواهید از فروشگاه اینترنتی ترنج مارکت سفارش دهید و در سریع ترین زمانِ ممکن درب منزل تحویل بگیرید.
سفارشات سایر شهر ها هم بر اساس روش پستی که انتخاب می کنید در کوتاه ترین زمانِ ممکن به دستتون می رسه
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.